غیب
بدنبال گفتگو و تبادل نظر با دو خواننده عزیز بر آن شدم که در مورد کلیات غیب مطالبی را بنویسم.در این نوشتار از هیچ منبع و مرجعی استفاده نکرده ام و تمامی نتیجه تفکر و تصور خودم هست.اگر گاهی از قران کمک گرفته ام همان جا خواهم نوشت.ولی سعی دارم کل مطلب خالص از خودم باشد. از خواننده عزیز خواهشمندم به جان مطلب توجه نماید و هر سئوال مرتبط با موضوع به نظرشان رسید عنوان نمایند.مطالب هیچ ربطی به شخصیت و منش و اعتقادات و ایمان من ندارند و صرفا نوعی تحقیق و یا بهتر بگویم مطلبی در مورد تشویق به تفکر است. لطفا انتقادات خود را با تفکر و اندیشه و مرتبط عنایت فرمائید
در ابتدای امر تعریف خود غیب است.غیب یعنی آن چیزی که از چشم ما و حس ما و غالبا درک ما خارج است و انسان معمولی در باره آن جز نام چیز دیگری نمی داند.
غیب معمولی دو حالت دارد.اول غیب مکانی است که فرضا وضعیت و موقعیت فلان نقطه از کره زمین و یا ماه و یا مریخ و از این نوع را ما نمی بینیم پس برای ما غیب است.انسان می تواند با مسافرت به نقاط قابل دسترس در باره این نوع غیب مسلط شده و غیب دیروز و یا زمان گذشته را تبدیل به عینیت کند.
ادامه دارد
ادامه مطلب
. شما اگر از درد و غصه و بدی نفرت دارید
پس بیائید و روزی یکبار از غم و غصه و...بهر دلیل
که وجود دارند. صرفنظر کنید. دقت بفرمائید. هر گز
شادی نشانه نادانی نیست و غم وغصه، نشانه دانائی و
بزرگی وداشتن شخصیت و کمک به جامعه نیست.
یکی از عوامل مهم در ایجاد غم و افسردگی تنهائی است
اخیرا بدلایل اقتصادی سن ازدواج بالا رفته و جوانانی که
قاعدتا باید با همسر خود، زندگی می کردند اکنون تنها بسر
می برند. این جوانان معمولا در خانه والدین هستند. ولی تنهائی
ایشان با حضور والدین ،از بین نمی رود. آن ها نیاز به همدم و
همراز دارند. و ارضا قوای جنسی هم که کاملا طبیعی و
مشخص است.وچنان چه این رضایت طبیعی حاصل نشود.
انواع گرفتاری هابرای جوان پیش میاید.جوانان می توانند با
تقویت روابط اجتماعی خود و حضور در جمع دوستان و اجرای
ورزش هائی مانند راه پیمائی و کوهنوردی تا حدی از بند تنهائی
رهائی یابند .یکی دیگر از عوامل تنهائی، دانش ودانائی است.
معمولا آن دانش و دانائی ،موجب تنهائی هست. که با آگاهی
همراه نباشد.برخی از جوانان با توجه به دانشی که اندوخته اند.
متخصص و یا فوق تخصص شده اند. حتما فکر می کنید او در
یک وضعیت عالی و یا حداقلش از یک وضعیت معمولی برخودار
باشد. اما این طور نیست. این جوانان که بیشتر اوقات عمر جوانی
را بمصرف علم اندوزی رسانده اند .به احتمال زیاد از بدست آوردن
مهارت های زندگی و لذت های گاه بگاه آن غافل بوده اند .ناشی گری.
آن ها در ایجادارتباط و ناتوانی شان در بهره گیری از فرصت های
زندگی معمولی آن ها را، تنها می کند.اگر ایشان به گذشته خود نگاه کنند.
متوجه خواهند شد که هدف کامل آنها، متخصص شدن بوده و آنها با
توجه به این...
ادامه دارد