قدرت سکوت-The power of silence

A ground for the reflection of new ideas

قدرت سکوت-The power of silence

A ground for the reflection of new ideas

نظارت11

ادامه مطلب

. بورس باید جائی برای جذب سرمایه های کوچک باشد. تا بتوانیم. با انباشت سرمایه های کوچک و تبدیل آن به ابر سرمایه، چرخ تولیدات کشور را بحرکت در بیاوریم.اگر خوب مطالعه کرده. و دقت کنیم. متوجه خواهیم شد. که خیانت در مورد بورس هم، ریشه در فرهنگ کشاورزی داشته. و دنباله همان آب دزدی از زمین های فرو دست است.خیلی باید مواظب فرصت ها و نشانه ها باشیم. چون ممکن است فرصت امروز که برای تغییر رویکرد جامعه داریم .هرگز تکرار نشود. و فاصله جامعه ما با جوامع دنیا، بیش از پیش شده. و در جائی قرار بگیریم .که نتوانیم برنامه های توسعه و پیشرفت را، براحتی انجام دهیم.پس از گذشت بیش از شصت سال از فعالیت رادیو و تلویزیون، هنوز آموزش و تبلیغ درست و حسابی، در مورد برنامه ریزی برای فعالیت های زمانبر داده نشده. و ما در مورد کارهای تیمی موفق، فقط گاهی شاهد پیروزی تیم های فوتبال، در سطح منطقه و گاهی جهانی بوده ایم. در حالی که در ورزش های انفرادی تقریبا جزء پنج کشور دنیا هستیم.این ناموفق بودن در کارهای جمعی و اجتماعی، ناشی از فرهنگ عقب مانده کشاورزی هست .زیرا کشاورزان به دلایل مورد قبول خودشان. بیشتر موضوعات معمولی زندگی خود را هم، مخفی می کردند .و این پنهان کاری از ترس چشم زخم و یا دزدی و یا زیر آب زنی پیش ارباب ها بوده است.در جامعه شهری و مخصوصا در دهه های اخیر، که همسایه از همسایه خبر ندارد .بسیاری از رازداری ها از سکه افتاده اند. ولی این حالت ارزش انفرادی، که راز داری، یکی از جلوه های آن است. هنوز گریبان شهر نشینان را رها نکرده. و آن ها هنوز به کارهای دسته جمعی و بخصوص عام المنفعه، عادت ندارند .برنامه ریزان اجتماعی ،که اتفاقا جهت تنظیم برنامه های میان مدت و دراز مدت مسئولیت دارند. ضربات زیادی از این راز داری ها، خورده اند .زیرا در صورتی که مسئولین آمار، سئوالی از ایشان بکنند. واقعیت موضوع را پنهان می کنند.مشهور است در زمان رضا شاه که قرار می شود. به ملت شناسنامه بدهند .روی منابر اعلام می شد .دولت می خواهد نام زن و دختران شما را بداند. و از این رو، بسیاری از مردم از گرفتن شناسنامه خودداری کردند. و یا بطور ناقص، برای خودشان و پسرانشان، شناسنامه گرفتند ..حیرت نکنید .این مسئله در زمان ما هم ،به اشکال مختلف، وجود دارد.بخاطر دارم چه شایعاتی در زمان تولید کارت های ملی، بوجود آمد 

ادامه دارد


نظارت 9

ادامه مطلب

و به همین دلیل، دائما عملکرد اشخاص و کارخانه جات و مسئولین بازنگری شده. و ترمیم و تصحیح می گردند .تفاوت فرهنگ کشاورزی با فرهنگ مدرن، باعث عقیم شدن برنامه ها و طرح های اجتماعی شده. و مردم در میان عوامل موجود جامعه، و آن چه که باید باشد. و آن چه که هست. سرگردان و حیران می مانند. و قادر نیستند. توان و نیرو و استعداد خود را، منظم کرده. و با برنامه های مفید اقتصادی و اجتماعی، به اهداف از پیش تعیین شده برسند.در فرهنگ کشاورزی رسم بر این است. که کشاورز بعد از گذشت هفت و یا هشت ماه، به نتیجه زحمات خود برسد. و این در حالی است. که برنامه های شهری و تمدن ،معمولا برای میان مدت و دراز مدت. قابل دسترسی هستند. و کم حوصله گی و عجله در بدست آوردن نتیجه برنامه ها، ثمر بسیاری از طرح ها و برنامه ها را، خراب کرده. و طراحان اجتماعی را ناچار به اتخاذ تصمیماتی کرده .که هر چه زودتر به نتیجه برسند. و در این راه چه ضرر و زیان های هنگفتی به ملت و جامعه وارد شده، خدا می داند.اصولا در فرهنگ کشاورزی، تمکین اجتماعی، تعریف نشده .و هر نوع حرف شنوئی، با زیر بار حرف ارباب رفتن، تعریف شده است. و جامعه این چنینی، معمولا ایستادگی و مقاومت در برابر فرامین حکومتی و اجرای سیاست های از بالا به پائین را، یک ارزش مثبت تلقی می کند. و هر نفر به اندازه توان و فهم خودش، در برابر اجرای برنامه ها ،مقاومت کرده. و در مواقع حساس کارشکنی هم، می کنند.رهبران جامعه ،به میزان زیادی انرژی مصرف می کنند. تا بتوانند جلوی خرابکارانه های  معصومانه جامعه، را بگیرند....

ادامه دارد 

نظارت 6

ادامه مطلب

 

ما برای عبور از فرهنگ کشاورزی و دست یابی به تمدن، مطلقا نیاز به نظارت نداریم. نظارت ابزارترقی و توسعه، نیست .نظارت میوه و نتیجه ترقی و توسعه است. که فعلا امکان آن را نداریم.انشاالله در آینده نزدیک ،در مورد فرهنگ کشاورزی و راه عبور از آن و چگونگی دستیابی به تمدن متناسب با درک جامعه ایرانی را، خواهم نوشت.

از زمان های قدیم، روستا ها و دهات و حتی شهرها، در کناره آب راه ها و چشمه ها و قنوات بوجود آمده اند. در مورد شهرها ،که کنار رودخانه های بزرگ بنا شده اند. مسئله قایق رانی و کشتیرانی، مطرح بوده است. اما در مورد دهاتی که در پائین دست چشمه ها و قنوات و یا رودهای کوچکی بودند. مسئله آب، برای کشاورزی موضوع مهم و در خور توجهی بود. و نظامات اجرای سهمیه های آبی، در این روستاها، به تناسب جمعیت و زمین های کشاورزی، شکل گرفته و بوجود آمده اند.بر اساس مدارک و سوابق، هر زمین و یا باغ روستا .دارای میزان معینی از آب بوده. که در طول فصل و یا ماهانه، به آن مزرعه و باغ، زمان مشخصی آب ،تعلق می گرفته. و این مقدار توسط معتمدین و متخصصین مربوطه، به زمین می رسیده است.با توجه به این که آب جاری، طی شبانه روز جریان داشته. لذا ممکن است. فرضا سهمیه آب فلان زمین، نصفه شب باشد.

ادامه دارد

تحلیلی بر روشنفکری در ایران 3

ادامه مطلب

آیا این مردن ها به جامعه، پیام نمی دهدکه در صورتی که عضو فلان گروه، شویدو خیلی هم ترقی کنید  نهایتا مرگی فجیع منتظر شماست.زندگی و درست زیستن . بهره وری از عمر طبیعی و اندیشیدن درست، وظیفه هرانسان، است ومسئولیت روشنفکران اینست که راه های عملی و اهداف نزدیک را برای جامعه بیان کنند .جامعه آن روز ما ،هم چنین جامعه امروز ما، نیازمند به رشد گام به گام و رسیدن به اهدافِ درستِ کوتاه مدت و دریافت انرژی از پیروزی های سازنده  و تشخیص دوست از دشمن و راه بدست آوردن فرصت ها از موقعیتِ موجود و داشتن انگیزه برای بهبود. اول، وضع خود و بعد وضع، اجتماع ،است.عرض شود پیمودن راه اول بدون توجه به راه بعدی شایسته و پسندیده نیست . ترسیم چشم اندازهای دور صرفنظر از مثبت و منفی بودن آن ها یعنی فریفتن اشخاص ،که در نهایت باعث استفاده سود جویان از وضعیت حال و موجود است. اگر روشنفکران موجب تشدید نگرانی ها در مورد آینده های نامعلوم و بعضا غیر محتمل، نمی شدند. چه بسا جامعه در یک آرامشِ فعال و مفید می توانست چالش ها را بهتر تشخیص داده و حتما راه های بهتری برای زندگی بیابد. شنیدن فریاد درد بیماران و انعکاس آن به غیر پزشکان ومتخصصان و یا حتی رسیدگی شخصی به بیمار، بدون تخصصِ لازم کاری ناپسند و گاهی، کشنده است. تمام کسانی که در گذشته منادیانِ درد بودند و فکر می کردند از این راه احتمالا، به جامعه انگیزه مبارزه ، می دهند در اشتباه بودند و آنانی که امروزه راه آن ها را همچنان ادامه می دهند مغرض و دشمن مردم هستند. راهی که من پیشنهاد می کنم به موفقیت و پیروزی جامعه نظر دارد و کاری به نظام حاکم ، ندارم.کسانی که از قدرت بیان و نوشتن و هر هنر ابرازی دیگر و تمام کسانی که نگران جامعه هستند و در این باره فکر می کنند و از روشنفکران متعهد و دانا دعوت می کنم .اول درست و زیاد و با هدف بیندیشند. اندیشیدن برمبنای تخیلات و ذهنیات و شنیده ها کار ساز، نیست .باید مستند و قانونمند و احتمالا تحت نظر متخصصین ،فکر کنیم. ...

ادامه دارد

تحلیلی بر روشنفکری در ایران 2

ادامه مطلب

 

 کار روشنفکران ما این طور بود. یک جراح را، در نظر بگیرید. بعد از معاینه بیمار و شرح و بسطِ زیاد و تاثر برانگیزِ، نوع بیماری و یا وجود تومور و غده را، به بیمار و اطرافیان و دستیاران و پرستاران و رئیس بیمارستان و احتمالاچند ملاقات کننده سایر بیماران، بگوید. و حتی گاهی هم لزومِ عمل جراحی را عنوان  و تاکید کند که وقتِ زیادی، نیست و بیمار بایستی حتما تحت عمل جراحی، قرار بگیرد.اما هیچ اقدامی در مورد جراحی و تهیه سایر مقدمات، نکرده و درمقابل در خواست همراهان بیمار،مرتب بگوید، شما از مشکلاتِ بیمار و عمق فاجعه، خبر ندارید.لطفا اطراف بیمار را ،خلوت کنید. و باز بیرون از اطاق بیمار، مجددابرای سایرین از اهمیت بیماری، داد سخن داده و هیچ راه حلی را هم پیشنهاد، ندهد و در مقابل در خواست هم راهان بیمار که خواستار جابجائی بیمار از این بیمارستان به جای دیگر، هستند اظهار کند که شما نمی فهمید و از وخامت حال بیمار خود، اطلاع ندارید. بعلاوه ازمسئولیت ما، براحتی گذشته اید.حالا اگر به نوع نگاه روشنفکران مابموضوعات توجه کنیم، خواهیم دید که هر کدام در کمال بی مسئولیتی و نادانی فقط دردها، آن هم با در صدهای پائین و نایاب فراوانی را، هی تکرارکرده اند.اغلب آن ها بدون دسترسی به آمارها و حتی اطلاعات عمومی از وضعیتِ سایرِ جوامع و بی خیال از نوع و عملکرد اقتصادکشورهای دیگر و بخصوص بررسیِ دلایل پیشرفت جوامعِ گوناگون و استخراج دلایل واقعی و عملی پیشرفت ها و ایجاد انگیزه و زنده کردن روح تعهد در جامعه و در قلب جوانان و شکر گزاری از بابت آن چه که در اختیار جامعه قرار دارد و سعی در زدودن خرافات و زود باوری و تاکید بر سلامتِ روحی و روانی جامعه و معرفی فرصتهای رشد وترقی و بکار گیری سرمایه نقدی و اجتماعی و آگاه نمودن جامعه به موقعیت شان در جهان و معرفی دشمنان خارجی و نوشتن انگیزه ها و عملکرد دشمنان ایران و نمودن مسیر همکاری و تعاون در راه پیشبرد اعمال انفرادی و اجتماعی، بسمت بر خورداری نسبی تمام افراد جامعه  و نشان دادن طرز فکر سالم و صحیح و نحوه درستِ بهره برداری ازمنابع شخصی و همگانی و لزوم احترام به همنوع و دیگران و طرزصحیح تربیت فرزندان سالم و پر نشاط و......داستان سرائی سیاه کردند.تئاتر بازی کردند. فیلم سینمائی و گاهی تلویزیونی ساختند . شعر سرودندآواز خواندندونمایش نامه نوشتندو نمایشات با بار منفی زیاد خارجی رانمایش دادند.و مانند یک پیرِ غرغرو در مورد همه چیز و همه کس فقط غر زدند.هیچ یک قادر نبودند اثرات و عوارض تفکر ویرانگر خود بر جامعه را بفهمند.آن ها به بهانه مخالفت با حکومت، شیرازه اخلاقی، دینی و اجتماعی مردم را، از هم گسیختند. و جامعه هم آن قدر در این راه عادت کرد که شاید دیگر نتواند به توانائی های کارساز و مثبت خود آگاه شود.حیف است به یک مورد معروف اشاره نکنم. یکی از گروه های چپ  به این باور رسیده بود. که راه چاره مبارزه مسلحانه و چریکی است آن ها خوشباورانه انتظار داشتند که پس از شروع مبارزه، مردم به آن ها بپیوندند. آن ها سال ها به مبارزه ادامه دادند بدون این که واقعا جامعه  حتی از اعمال آن ها آگاه باشد و یا اهمیتی بدهد. این گروه آن چنان از وضعیت جامعه و طرز فکر و تلقی آن ها دور بود که متوجه عدم استقبال مردم، از این نوع عملیات نشد. آن ها کشته شدن خود راراه گشا و محرک می دانستند و کسی در بین آن ها نبود و حالا هم نیست که بگوید چرا بجای منطق—تفکر---نوآوری و پرورش افرادمفید، اعضاء شما باید بمیرند. آیا این مردن ها به جامعه، پیام نمی دهد...

ادامه دارد