ادامه مطلب
اگر در خود، مطالعه کنیم. وبا دقت به خودمان نگاه کنیم ممکن است متوجه شویم. که چه عاداتی داریم.عادت در زندگی بشر، یک هنجار، محسوب می شود .فقط در بعضیموارد و عادات بد، مثل اعتیاد به مواد مخدر،که بقیه متوجه این عادت شده وآن را نکوهش ،می کنند. بسیاری از عادات را ما، روند معمول زندگی خود، بحساب می اوریم. مثل عادتبه خوردن نهار در ظهر و عادت به رختخوابِ جای خواب خودمان و یا آب خوردن بین غذا و ده ها عادت پنهان و آشکاراولا ِصرف داشتن هر عادتی، بنوعی خود اسارت، است و در بعضی موارد ما اگر با رفتاری خلاف عادات خودمواجه شویم. نمی توانیم با این رفتار، کنار بیائیم. حداقل در خودمان فرو می رویم و سکوت می کنیم . ودر پاره آئی موارد حتی اعتراض هم، می کنیم. لازم است که حتما در موردِ عادات خود ، آگاه شویم. که در این موضوع ممکن است به مراتبی از خود آگاهی، هم برسیم .اما منظور من خود آگاهی نیست. منظور من، دقیقا شناخت عاداتِ خودمان است. بعداز این که پی بردیم که چه عاداتی داریم(صرفنظر از درست و نادرست ) می توانیم به منشا عادات و این که چگونه ما به آن عادات رسیده و خو کرده و پذیرفته ایم، دست پیدا کنیم.عادات معمولا از خانواده شروع می شوند و بعدا ما عادات زیادی را از جامعهِ اطراف خود، کسب می کنیم بعضی از عادات را هم، خودمان مصرانه و با تمرین بدست می اوریم. ودر تکرار آن عادات، دقت و مراقبت...
ادامه دارد
ادامه مطلب
مطالعه
همه می دانیم که مطالعه کار لازم و واجبی است اما آمار سرانه
مطالعه متاسفانه بسیار پائین است. مطالعه ثابت کرده که ابزار
کارآ و مفیدی جهت عبور ازفرهنگ کشاورزی است. شاید
عادت به مطالعه مهم ترازمحتوای متنی باشد که می خوانیم .اگر
ما به مطالعه روی بیاوریم مغزمان گسترش قابل ملاحظه ائی
پیدا می کند و بسرعت موضوعات بهتری برای مطالعه پیدا
خواهیم کرد.اخیرا مشاهده می شود که تعدادی از مردم با
استفاده از گوشی ها و کامپیوتر جملات کوتاه و اطلاعات
مختصرِ زیادی، دریافت کرده و می خوانند و اتفاقا گاه و بیگاه
با استفاده از این جملات اظهار فضل هم ،می کنند . اما هر چند
دانستن بهمین مقدار کم هم بهتر از ندانستن های گسترده است.
اما انجام مطالعات مستمر و برنامه ریزی شده تاثیر بسیار بهتری
بر آگاهی ما می تواند داشته باشد. زمانی که انسان یک کتاب را
جهت مطالعه انتخاب می کند آماده است تا با دنیای نویسنده و
دیدگاه او آشنا شود و در طول مطالعه آرام آرام وارد دنیائی
می شویم که ممکن است با جهان مافاصله زیادی داشته باشد و
چون مطالعه یک امر بطئی است لذا مغز هم فرصت تجریه و
تحلیل کافی داشته و قوی و مسلط می شود. راه قطعی عبور
از فرهنگ کشاورزی بدون تردیدمطالعه فراگیر همه احاد
مردم و گسترش دانستنها است.البته خوبست که در این راه با
علاقه و محبت دیگران را هم به مطالعه تشویق کنیم و تا میتوانیم
برای مطالعه هدفمند بطورمستمر، تبلیغ کنیم .گرفتاری های
زندگی زیاد است اما بالاخره این گوشه و کنارها نیم ساعت
بیست دقیقه ایی برای مطاله می توانیم وقت پیدا کنیم .چقدر باعث
دل گرمیو افتخار است که فرزندان شما در حالی که بزرگ
می شوندشماراهم در حال مطالعه ببینند و آن ها هم به مطالعه
تشویق شوند.انتخاب موضوعات و کتاب های خوب را می توانیم
با کمک گرفتن از متخصصین و دوستانی که اهل مطالعه هستند
را انجام دهیم. عضویت در کتاب خانه ها از نظر هزینه می تواند
کمک باشد هر چند که دیگر کتاب های مفیدی درکتاب خانه ها
نیست و یا خیلی کم است. در این جا فرصت رامغتنم می شمارم
و گلایه کوچکی از کتاب خانه ها می کنم در کتاب خانه ائی
که من عضو هستم از هر ده کتاب هشتای آن مربوط به انقلاب
و جنگ و...است. من مطمئن هستم با این حجم تبلیغاتی که در
کتاب خانه ها جریان دارد امکان ریزش کتاب خوان هایی که از
کتاب خانه ها استفاده می کنند افزایش یابد.
اما بهر صورت مطالعه بخصوص برای زمان ما یک عامل
حیاتی و مهم است تا بتوانیم بدین وسیله از سد فرهنگ کشاورزی
عبور کنیم .
ادامه دارد
ادامه مطلب
تا کنون ثابت شده که فرهنگ های غالب- فرهنگ های ضعیف وپائین دستی را از بین می برند نمونه اش در همین کشوراست که فعلا زبان فارسی در مملکت غالب است وحکومت هم در تمام مدارس همین زبان را تدریس می کند . فارغ ازاین که تدریس زبان فارسی، چه بلائی سر سایر فرهنگ ها وزبان ها می اورد. خب فرهنگ غالبِ جهانی هم، در حال نابودی فرهنگ ها و خرده فرهنگ های جهان است. و من شخصا هیچ دلیلی برای مقابله با این حرکت جهانی نمی بینم.دل سوزان مذهبی و آنان که می اندیشند مذهبشان ودینشان در خطر است باید حتما فکری، بکنند. و در راهِ تزکیه وترمیم عقاید خود بکوشند و سعی کنند با بروز آوری اعتقادات خود با حرکت جهانی، هماهنگ شوند .اصرار و پافشاری جهت نگهداری عقاید کهنه همان نتیجه را دارد که ممنوعیت درس خواندن دختران داشت همان نتیجه را می دهد که ممنوعیت ویدئوداشت بهمان جا می رسیم که ناگزیر می شویم به رای دادن بانوان تن بدهیم.تا آن جا که می دانم دین اسلام هرگز به ایستائی و تحجر سفارش نکرده وآخوندها باید بدانند که تاوان کم کاری و توقف ایشان را نباید مردم بدهند .طی صد سال گذشته چرا این همه مدارس علمیه، سعی نکردند نسبت به امروزی کردن باورها مطالعه و اقدام کنند و مدتهاست که موضع ایشان دربرابر هر پدیده جدیدی انفعالی بوده و شکست خورده اند من بدلایل زیادی از شکست ایشان خوشحال نیستم ولی ادامه عقب ماندگی ها کم کم دارد بقیمت رها کردن اصل دین تمام می شود. از طرفی چرا مردم وروشن فکران هیچ عکس العملی نسبت به این عقب ماندگی اعتقادات نشان...
ادامه دارد