ادامه مطلب
انسان های قدیم هم که معیاری برای سنجش نداشتند و برایشان چندان هم مهم نبوده یا پذیرفته اند و یا از کنار موضوع گذشته اند.اما اکنون که قسمتی از علوم توانسته گوشه ایی از رمز غیب زمان های بعید را بگشاید مشخص شده که ادیان راجع به غیب زمان گذشته یا در اشتباه بوده اند و یا اصلا چیزی در باره اش نمی دانسته اند و بنا به ضرورت و خواست جامعه و امت خودشان چیزی گفته اند که با واقعیت موضوع فاصله نجومی دارد.در قران مجید بارها از خالص علم صحبت شده و حتی سئوال شده که آیا آن ها که می دانند با کسانی که نمی دانند یکسان هستند اما در مورد غیب در چند آیه این مزیت را منحصر به خدا دانسته و هم چنین بر اساس عنایت خداوند گاهی مواردی از غیب زمان حال بر پیامبران گشوده می شده مثل توطئه قتل پیامبر که ایشان از طریق دانستن غیب موضوع به مسئله آگاه می شوند.ولی چند سال بعد در مورد جنگ احد چنین دانائی به ایشان داده نمی شود و مسلمانان زیادی از جمله حضرت حمزه شهید می شوند.لذا اگر پیامبر علم عمومی غیب داشتند حتما تدبیری می اندیشیدند و در مورد انتخاب محل سکنا در مدینه حضرت انتخاب را به شتر خود واگذار می کند . زیرا نگران درگیری بین مهاجران و انصار بودند در صورتی که اگرآگاهی غیبی حتی موقت داشتند طور دیگری رفتار می کردند واگذار کردن مسئولیت به شتر بیانگر دانائی و سیاست زیاد حضرت است ولی در عین حال هم نشان می دهد که پیامبر در آن مورد آگاهی غیبی نداشته است بله ارتباط غیبی مختص پیامبران است و گاهی در صورت لزوم خداوند به اندازه مصلحت در غیب را به روی پیامبر خودش می گشاید.ولی طبق ایات شریفه قران هیچ اشاره ایی به انتقال و یا لزوم انتقال آگاهی به غیب به دیگران صادر نشده و اگر راهنما و دلیل ما قران کریم باشد باید تا انتهای موضوع هم از قران کمک بگیریم.در شیعه ناگهان از ایات روشن و واضح قران رجوع می شود به روایات.با تردید بالا عرض می کنم.احتمال دروغ بودن روایات و مخدوش شدن ان فراوان است زیرا خداوند فقط قول داده که قران از دخالت شیاطین در امان مانده و تحریف نشود.با در نظر گرفتن این که نهج البلاغه در سال 205 هجری توسط ابن ابی الحدید جمع اوری شد یعنی چیزی حدود صد و شصت سال بعد از شهادت امام علی پس نمی توان به نهج البلاغه هم زیاد اعتماد کرد.زیرا در مورد غیب در هیج جای قران به لزوم انتقال موضوع به دیگران بحثی نشده . بهر حال اگر ایات قران در مورد غیب را منات قرار دهیم فقط پیامبر آن هم در موارد خاص از غیب بطور محدود مطلع شده اند. حالا چرا...
ادامه دارد