ادامه مطلب
و به همین دلیل، دائما عملکرد اشخاص و کارخانه جات و مسئولین بازنگری شده. و ترمیم و تصحیح می گردند .تفاوت فرهنگ کشاورزی با فرهنگ مدرن، باعث عقیم شدن برنامه ها و طرح های اجتماعی شده. و مردم در میان عوامل موجود جامعه، و آن چه که باید باشد. و آن چه که هست. سرگردان و حیران می مانند. و قادر نیستند. توان و نیرو و استعداد خود را، منظم کرده. و با برنامه های مفید اقتصادی و اجتماعی، به اهداف از پیش تعیین شده برسند.در فرهنگ کشاورزی رسم بر این است. که کشاورز بعد از گذشت هفت و یا هشت ماه، به نتیجه زحمات خود برسد. و این در حالی است. که برنامه های شهری و تمدن ،معمولا برای میان مدت و دراز مدت. قابل دسترسی هستند. و کم حوصله گی و عجله در بدست آوردن نتیجه برنامه ها، ثمر بسیاری از طرح ها و برنامه ها را، خراب کرده. و طراحان اجتماعی را ناچار به اتخاذ تصمیماتی کرده .که هر چه زودتر به نتیجه برسند. و در این راه چه ضرر و زیان های هنگفتی به ملت و جامعه وارد شده، خدا می داند.اصولا در فرهنگ کشاورزی، تمکین اجتماعی، تعریف نشده .و هر نوع حرف شنوئی، با زیر بار حرف ارباب رفتن، تعریف شده است. و جامعه این چنینی، معمولا ایستادگی و مقاومت در برابر فرامین حکومتی و اجرای سیاست های از بالا به پائین را، یک ارزش مثبت تلقی می کند. و هر نفر به اندازه توان و فهم خودش، در برابر اجرای برنامه ها ،مقاومت کرده. و در مواقع حساس کارشکنی هم، می کنند.رهبران جامعه ،به میزان زیادی انرژی مصرف می کنند. تا بتوانند جلوی خرابکارانه های معصومانه جامعه، را بگیرند....
ادامه دارد
ادامه مطلب
. لذا برنامه ریزان و تصمیم گیرندگان جامعه، باید راهی پیدا کنند. تا در مرحله اول، رسوبات فرهنگ کشاورزی از بین رفته. و جامعه با صبر و تحمل و اجرای درست برنامه ها، آشنا شده. و هر شخص با توجه به علم و توان و تحمل خود. در جهت پیشبرد سهم خود. در جامعه کوشش کند.نشان دادن نشانه های فرهنگ کشاورزی و راه عبور از آنها و ترسیم یک برنامه فراگیر برای آموزش فرهنگ مدرن، البته با حفظ سلامت و هنجار اجتماعی باید، از محیط های آموزشی شروع شده .و تبلیغ گردد.مسئولین حکومتی باید. برای فرد فرد برنامه ریزی کرده. و افراد مورد نیاز یک جامعه جوان. و نو را آموزش داده و پرورش دهند.باور به نتیجه گیری سریع را باید از جامعه دور کرد. و منحصرا اجرای برنامه های از پیش تعیین شده. که منافع میان مدت و دراز مدت ملت را تامین کند. باید مد نظر قرار گیرد.بسیاری از داشته ها و باور های جامعه، زیادی بوده. و باید حذف شوند .گاهی داشتن بعضی از نعمات و ثروتها و دارایی ها، مانع اجرای برنامه ها هستند. که باید توسط متفکرین شناسائی . و به تدریج از بدنه جامعه، حذف گردند .برای مثال در موقعیت فعلی جامعه ما ،داشتن ماشین های فوق گران. و منازل چندین میلیاردی، باید ضد ارزش تلقی شده. و سرمایه گذاری جهت ترویج تولید و تشویق مردم به مشارکت در سرمایه گذاری های ملی، با هر توان مالی، جایگزین شود.سرمایه گذاری برای خریدن منزل مسکونی و یا اتومبیل گران قیمت، بن بست سرمایه گذاری هست. در حالی که شرکتها و تولیدی های زیادی، به مبالغی بسیار کمتر از پول یک اتومبیل لوکس، نیازمند هستند.حالا صرفنظر از جنایتی که در
ادامه دارد