قدرت سکوت-The power of silence

A ground for the reflection of new ideas

قدرت سکوت-The power of silence

A ground for the reflection of new ideas

غیب 1

ادامه مطلب

غیب دوم- غیب زمانی هست.غیب زمانی شامل سه نوع غیب می شود.اول غیب زمان گذشته .واضح و مشخص است که انسان از بسیاری از اتفاقات و مناظری که در گذشته و نقاط مختلف  افتاده بی خبر بوده و نتوانسته آن ها را مشاهده نماید.پس این موارد که کم هم نیستند می شود غیب زمان گذشته.مثلا  انسان امروز بجز تعداد اندکی صحنه های جنگ جهانی دوم را ندیده اند پس برایشان هم چنان غیب می ماند.و غیب بعدی غیب زمان حال است.در نقاط مختلف جهان هستی اتفاقاتی در حال افتادن هستند که بدلایل گوناگون و ساده از چشم و حس ما خارج هستند .پس با این که برای افراد نزدیک عین است برای بقیه غیب است واوقات آینده تماما غیب زمانی هست و با گذشت زمان غیب اطراف و نزدیک شخص برایش عین می شود ولی غیب زمانی و مکانی خارج از دید و لمس شخص همچنان غیب می ماند و دیگر امکان عین شدن وجود ندارد.مثلا دیروزِ شهر مجاور برای شما هم از نظر زمانی و هم از نظر مکانی همچنان  غیب می ماند.

در بررسی موارد دینی مشاهده می شود که موضوع غیب مربوط به زمانهای خیلی دور در متون دینی درست نیست.مثلا اخیرا با مطالعه دی ان ا انسان متوجه شده اند که عمر دی ان ا بشر بیش از 9 میلیارد سال است در حالی که عمر کره زمین حدود 5 میلیارد سال است.به بحث علمی  کاری ندارم ولی در متون مذهبی گفته شده که زمان پیدایش انسان کمی بیشتر از شش هزار سال است. و این در حالی هست که فسیل هایی از انسان کشف شده که نشان می دهد بیش از صد هزار سال پیش انسان وجود داشته است.حالا اگر  اظهار این غیب را به خداوند متعال نسبت بدهیم کاملا در اشتباه خواهیم ماند.پس گردآورندگان و نویسندگان کتب دینی مواردی را تصور کرده و از قول خدا نوشته اند. بنا بر این دانستن غیب زمانی مربوط به زمانهای خیلی قدیم در ادیان درست نیست و هیچ کس از غیب زمان های خیلی قدیم مطلع نیست و احتمالا با کشفیات باستان شناسی و کهن شناسی مقادیر کمی شواهداز غیب زمان های بعید بدست می اید. بله انسان از کرات دیگر به زمین آمده و در آن کره قبلی حدود چهار میلیارد سال سابقه زندگی داشته در حالی که  کل متون دینی هرگز به این موضوع اشاره ندارند و کاملا مشخص است که علم آن دوران تنها نزد خداوند بوده و رمزش را بر هیچ کس نگشوده و نویسندگان متون دینی از خودشان مواردی را گفته اند و انسان های قدیم هم که معیاری برای سنجش نداشتند...

ادامه دارد