ادامه مطلب
. و صاحب زمین باید کل زمان دریافت آب بر جریان آب، شاهد بوده. و مطمئن شود .که سهمیه اب خود را بطور کامل دریافت می کند.اما زمانی که صاحب سهمیه آب، درپائین دست، مشغول بازکردن و راستاب کردن آب است .ممکن است صاحب باغ ها و زمین های بالا دست، جلوی آب او را سد کرده. و به زمین و باغ خود، برسانند. و صاحب اصلی اب، تا متوجه کم شدن جریان شده و بسمت بالا دست حرکت کند .زمانی تلف شده است. و سهمیه آب از دست رفته. این آب دزدی یک رسم جاری، در اغلب دهات و روستاها بوده. و گاهی کار دعوا بر سر آب، به جاهای باریک هم کشیده. و اهالی یک روستا که معمولا فامیل هم، هستند. بخاطر همین اعمال، در مقابل هم دیگر قرار گرفته. و کار به کشته شدن یکی از طرفین هم رسیده.رسم دیگری که در زمان ارباب و رعیتی، وجود داشت. افزودن خاک و خاشاک، به محصول سهمیه اربابی بود.کشاورزان برای این که سهمیه بیشتری از محصول را نصیب خود بکنند. قاطی محصول ارباب، خاک و خاشاک می افزودند. و ممکن بود. ارباب متوجه این موضوع بشود. و خاطیان را تنبیه کند. و یا متوجه نشود.غرض بیان قسمتی از فرهنگ کشاورزی، بود. که قرن ها در این کشور جریان داشته است.حالا این کشاورزان و فرزندان آن ها، وارد شهرها شده و زندگی در شهر را به زندگی در روستا، ترجیح داده اند. ولی همان روش و فرهنگ را همراه خود به شهر آورده اند.از جلوه های فرهنگ کشاورزی در شهر ها، می توان به حق کشی های زیاد در ادارات و عبور از چراغ قرمز و تخلفات کوچک و بزرگ اشاره کرد .بسیاری از رفتارها، که ما شاهد هستیم. در حقیقت هیچ مورد واقعی، برای وقوع ندارند.و مردم طبق عادات خود آن را انجام می دهند.نفع طلبی های شخصی، بدون این که فرد متوجه زیان دراز مدت و تخریب جامعه شود. انجام می دهند.تفکر جمعی در بین جوامع شهری، که زیر سایه فرهنگ کشاورزی هستند. وجود ندارد. و کارهای تیمی، مورد قبول بسیاری از مردم نیست.حالا اگر به رابطه مردم و حکومت در این راستا، توجه کنیم .
ادامه دارد
ادامه مطلب
این عصاره فرهنگ کشاورزی و حکومت بر خاسته
از این فرهنگ، است.
ما برای عبور از فرهنگ کشاورزی و دست یابی
به تمدن، مطلقا نیاز به نظارت نداریم. نظارت ابزار
ترقی و توسعه، نیست .نظارت میوه و نتیجه ترقی
و توسعه است. که فعلا امکان آن را نداریم.
انشاالله در آینده نزدیک ،در مورد فرهنگ کشاورزی
و راه عبور از آن و چگونگی دستیابی به تمدن
متناسب با درک جامعه ایرانی را، خواهم نوشت.
از زمان های قدیم، روستا ها و دهات و حتی شهرها،
در کناره آبراه ها و چشمه ها و قنوات بوجود آمده اند.
در مورد شهرها ،که کنار رودخانه های بزرگ بنا
شده اند. مسئله قایق رانی و کشتیرانی، مطرح بوده است.
اما در مورد دهاتی که در پائین دست چشمه ها و قنوات
و یا رودهای کوچکی بودند.
ادامه دارد
ادامه مطلب
.ممکن است صاحب باغ ها و زمین های بالا دست، جلوی آب او را سد کرده. و به زمین و باغ خود، برسانند. و صاحب اصلی اب، تا متوجه کم شدن جریان شده و بسمت بالا دست حرکت کند .زمانی تلف شده است. و سهمیه آب از دست رفته. این آب دزدی یک رسم جاری، در اغلب دهات و روستاها بوده. و گاهی کار دعوا بر سر آب، به جاهای باریک هم کشیده. و اهالی یک روستا که معمولا فامیل هم، هستند. بخاطر همین اعمال، در مقابل همدیگر قرار گرفته. و کار به کشته شدن یکی از طرفین هم رسیده.رسم دیگری که در زمان ارباب و رعیتی، وجود داشت. افزودن خاک و خاشاک، به محصول سهمیه اربابی بود.کشاورزان برای این که سهمیه بیشتری از محصول را نصیب خود بکنند. قاطی محصول ارباب، خاک و خاشاک می افزودند. و ممکن بود. ارباب متوجه این موضوع بشود. و خاطیان را تنبیه کند. و یا متوجه نشود.غرض بیان قسمتی از فرهنگ کشاورزی، بود. که قرنها در این کشور جریان داشته است.حالا این کشاورزان و فرزندان آنها، وارد شهرها شده و زندگی در شهر را به زندگی در روستا، ترجیح داده اند. ولی همان روش و فرهنگ را همراه خود به شهر آورده اند.از جلوه های فرهنگ کشاورزی در شهر ها، می توان به حق کشی های زیاد در ادارات و عبور از چراغ قرمز و تخلفات کوچک و بزرگ اشاره کرد .بسیاری از رفتارها، که ما شاهد هستیم. در حقیقت هیچ مورد واقعی، برای وقوع ندارند.و مردم طبق عادات خود آن را انجام می دهند.نفع طلبی های شخصی، بدون این که فرد متوجه زیان دراز مدت و تخریب جامعه شود. انجام می دهند.تفکر جمعی در بین جوامع شهری، که زیر سایه فرهنگ کشاورزی هستند. وجود ندارد. و کارهای تیمی، مورد قبول بسیاری از مردم نیست.حالا اگر به رابطه مردم و حکومت در این راستا، توجه کنیم .شاهد رگه های بسیاری از باز مانده فرهنگ کشاورزی در تصمیمات بزرگ شهری و حکومتی، هستیم.مسئولین حکومتی، با شناختی که از مردم دارند. تصمیمات و راه کارهای متناسب با فرهنگ مردم را اتخاذ می کنند .هم حکومت و هم مردم ، در یک بلبشوی دراز مدت، که ناشی از تلاقی فرهنگ کشاورزی و روش های تقریبا...
ادامه دارد