قدرت سکوت-The power of silence

A ground for the reflection of new ideas

قدرت سکوت-The power of silence

A ground for the reflection of new ideas

رهیافت 34

رهیافت 34

ادامه مطلب

. مظاهر پیروزی مردم طی سالیان گذشته بر این 

غول وحشتناک هرروز بیشتر نمایان می شودو 

موضوع بجائی خواهدرسید که ایشان برای عزلت

 گزینی در حجره های قدیمی خود مجبور به خواهش

 از مردم شوندولی دیگر پایان آن دوران اقتدار و

 ارائه خدمات شایسته و زهد ورع ایشان گذشته و اگر

 همین امروز اسلحه خودرا زمین بگذارند طلوع فردا

را نخواهند دید و این فاجعه است برای ایشان

و مردمی که ایشان را دوست داشتند ولی مردم

قدر شناس ایران هرگز خدمات صادقانه آن

روحانیت بی ادعا را فراموش نخواهند کرد و 

چهره های تابان و درخشان خدمتگزاران از این قشر، 

هم چنان می درخشدبا توجه به موارد بالا و نیاز زمانه

 لازم است که ملت ایران از این وضعیت و از این

 روحانیت عبور کند که خوشبختانه خود روحانیت در

 موضوع عبور خودشان پیشرو بوده و بیشترین دلائل 

و بهانه ها را برای این عبور فراهم آورده است.تا از

 روحانیت و این وضعیت عبور نکنیم محال است

به تمدن وارد شویم. ولی این مطلب به معنای این نیست

که روحانیت الزاما مخالف مدنیت هستند .بلکه نظر

 اینست که رفتار و منش روحانیت در چهل سال و اندی 

 گذشته به شکلی بوده که امکان جمع آمدن تمدن و منش

 روحانیت دیگرغیر ممکن شده است. شاید اگر ما وارد

 تمدن شدیم وروحانیت آینده با درک صحیح از موقعیت

 تفکر و عمل کرد اتفاقا نیاز آن جامعه به متخصصین دینی

 و روحانیت آن هم بنحوه صحیح بیشتر از امروز خواهد بود.

امروزی که مردم علیرغم نیاز به متخصصین مذهبی عامداً از

ایشان فاصله می گیرند و ناگزیر بسیاری از امکاناتی

که می توانستیم از راه روحانیت درست کار بدست بیاوریم

را از دست می دهیم .ما هم چنان قلباً و روحاً نیازمند

به تعالیم صحیح دینی هستیم واز خدمتگزاران واقعی

در این راه کما فی السابق سپاسگزاریم....

ادامه دارد


رهیافت 31

رهیافت31

ادامه مطلب

ایشان همیشه مسئولیت اعلام اول ماه مبارک رمضان و

 اعلام اول ماه شوال را بعهده می گرفتند و یک شهر با 

اعلام ایشان شروع به روزه گرفتن ویا خاتمه روزه گرفتن

 را انجام می دادند . در زمانی که پیاده عازم محلی بودند

تعدادی که اجازه همراهی داشتند در پشت سر ایشان راه

 می رفتند و انصافا تا ایشان اجازه نمی دادند کسی شروع

 به سخن نمی کرد.ایشان با احتساب صحیح اموال  نسبت

 به دریافت خمس و ذکات اقدام می کردند و رفتن به حج 

فلان آقا رابلامانع می کردند. تمام مردم آنها را علما 

می دانستند و حرف  خلاف نظر ایشان را همتای کفر 

بحساب می اوردند .تکیه کلام مردم همیشه این بود که از

 قول ایشان مطلبی را بیان نمایند وبا این اعلام ،حجت به

 شنوندگان تمام بود. سخنان ایشان در منابر و کلاس های

 درس عین سخن رسول الله(ص)پذیرفته بود و بغیر از 

شاگردان بسیار نزدیک و یا مجاز کسی روی سخن ایشان

 سئوال و شک وتردید نمی کرد. چه بسیارنیازمندانی که 

توسط ایشان روزگارشان می گذشت  بدون این کهکسی از

 چگونگی امرار معاش این خانواده خبری داشته باشد

ثروتمندان با افتخار وجوهات مربوط به نذر خودرا 

بایشان پرداخت می کردند وایشان بواسطه محرمیت و

اطلاعاتی که از وضعیت مردم داشتند آن وجوهات را بنحو

 مقتضی بین نیازمندان پنهانی تقسیم می کردند.مردم 

گلایه مند از وضعیت حاکمان و اربابان و حتی پادشاهان

 به درگاه ایشان پناه می بردند و با آسودگی خیال آنچه که

 در دل داشتند به ایشان می گفتند و شگفت این که ایشان 

بدون ترس و با تدبیر غالبامشکل موجود را به نفع ضعیف

 حل می نمودند. ایشان چه زحمات و مرارت ها کشیدند

 تا از جدائی ها و طلاق بین زوجین جلوگیری کنند و چه 

بسا خانواده هائی که ادامه سلوکشان مستقیم با ایشان ارتباط

 داشت. اگر قرار بود که در جائی دکان و مغازه ائی افتتاح

 شود از ایشان دعوت می کردند که با نام خدا مغازه 

را افتتاح کنند. تمام مردم شهر افتخار می کردند.

ادامه دارد