قدرت سکوت-The power of silence

A ground for the reflection of new ideas

قدرت سکوت-The power of silence

A ground for the reflection of new ideas

رهیافت 60

 

بدنبال محمل چنان زار گریم

که از گریه ام ناقه در گل نشیند

--------------------

از این گونه ابیات در شعر و ادبیات ما بی نهایت است به همین قدر کفایت کردم تا

 حوصله خواننده عزیز سرنرودتمام اشعار فوق در یک چیز مشترک هستند. تمام آن ها

غلو همراه با دروغ هستند.بله زمانی که بزرگانی مثل این  شعرای مذکور توانسته اند

 به این راحتی دروغ بگویند و مردم هم قرن هاست که به این موضوع اعتراض ندارند

چگونه می توانیم امیدوار باشیم بتوانیم براحتی ریشه دروغ در این جامعه را ازبین ببریم.

 شاید چند روایت را شنیده  باشید که عکس بعضی ها در ماه هست و یا شخصی در

 زمان تولد یا....گفته----واقعا با ریشه های قوی غلو ودروغ  درجامعه ما قبول کردن

 این مطالب به آسانی امکان پذیر است. دروغ در این جامعه نهادینه شده و محکم تراز

 هر  عقیده و باوری در سلول های مغز ما جای گرفته است. ای کاش می توانستیم تمام

 کتب شعر و ادبیات فارسی را از دسترس عموم دور نگه  داریم و طرح نو در اندازیم—

البته این کتاب ها در اختیار محققین و پژوهشگران و بزرگان قرار بگیرد ولی از دسترس

 جوانان بطور کامل دور شود.ما باید یاد بگیریم---باور کنیم---بکار ببندیم---تبلیغ کنیم---

-ایستادگی کنیم در فهم این موضوع که(((دروغ زشت و ناپسند)))است و فرقی ندارد چه

 کسی این دروغ را گفته و یامی گوید. دروغ گوئی حافظ زشت و ناپسند است همان طوری

 که دروغ گوئی اسدی توسی و بقیه شعرا مهم اینست  که ما به یقین برسیم که دروغ بد 

است وبدترش هم اینست که بزرگان شعر و ادب و مذهب دروغ گو باشند. دروغ در یک

 شعر و بیت بسیار زیبا مضرتر و مخربتر است تا در یک کلام و نوشته معمولی. باید 

ایمان بیاوریم که  دروغ گفتن توسط مولوی نابود کننده است . دروغ را چه بگوئیم چه

 بنویسیم چه در رادیو بگوئیم چه بالای منبر و چه هر تریبونی کار زشت و ناشایستی انجام

 داده ایم البته گناه شنوندگان دروغ هم بسیار مهم است. اگرشنوندگان یاد بگیرند که در 

مقابل سخنان دروغ ازخود مقاومت نشان بدهند.مچ شخص دروغ گو را بگیرند و در مورد

 سخنرانی ها در مساجد که ...

ادامه دارد

رهیافت 56

رهیافت56

ادامه مطلب

ثبت مشخصات معماری خاص منطقه و عکس گرفتن از بنا ها و عمارات باقی مانده از قبل.و پیدا کردن درب منازل قدیمی وترمیم ونگهداری آن ها، شناختن مسن ترین فرد زنده درمنطقه و یادداشت حرف ها و نصیحت های او. مشخص شدن کتابخانه های عمومی و تعداد تئاتر و سینما و تماشاخانه . و معرفی هنرپیشه ها و بازیگران تئاتر و سینما و ورزشکاران و مدال آوران  که ازآن قومیت بوجود آمده است پیدا کردن وتعمیر آب انبارهای قدیمی و خلاصه آن چه که به آن قومیت شخصیت و شناسائی خاص بدهد راباید ثبت و ضبط کرد و محترم داشت. اما بعد از همه این کارها باید از قومیت گرائی و یا قومیت ستیزی فاصله گرفت و کاری کرد که تمام قومیت ها تحت یک لوای خاص و پیشرفته هم به حیات قومی خود و هم به حیات جمعی ادامه  دهند. داشتن اهداف مشترک که بهمراه خود منافع  مشترک  می اورد را باید تقویت کرد و در مورد  بهتر زیستن و بالا بردن بهره وری و مشارکت فعال و سازنده حتما تدابیر صحیح و سریع اندیشیده شود. یک نواختی در تقسیم منابع و سرمایه گذاری متناسب با استعدادهای منطقه و یافتن جوانان مستعد و تعلیم و آموزش پیشرفته به این جوانان و تعمیر و نگهداری ابنیه قدیمی و تاریخی و انتخاب مسئولین منطقه از اهالی بومی و البته پرورش جوانان برای پذیرفتن مسئولیت های آینده منطقه می تواند ما را در عبور از مانع قومیت ها یاری کند. و اتفاقا می توان از تنوع قومیتها و فرهنگ های محلی جاذبه های مفیدی برای جامعه ایجاد کرد . قومیت ها باید بهم دیگر در راه عبور از فرهنگ کشاورزی و رسیدن به تمدن کمک کنند و در این راه ضمن حفظ کل تمامیت های قومی خود نسبت به دستیابی به تمدن با کمک ویاری سایر اقوام نهایت کوشش را بعمل آورند. در این راه تربیت و تقویت صاحب نظرانی که بتوانند بر مشکلات این  تلفیق فائق آیند ضرورت تام دارد ....

ادامه دارد