ادامه مطلب
. و گاهی هم در فرصت های مناسب سعی در توجیه سیاست های خود را دارند. و تا این جا موفق نبوده اند.روشن است که برای یک جامعه متمدن برنامه لازم است. و دست یابی به نتایج یک سیاست و یا برنامه، ممکن است. حتی به یکی دو نسل، نیاز داشته باشد. که این معنی در فرهنگ کشاورزی، مطلقا وجود ندارد. لذا برنامه ریزان و تصمیم گیرندگان جامعه، باید راهی پیدا کنند. تا در مرحله اول، رسوبات فرهنگ کشاورزی از بین رفته. و جامعه با صبر و تحمل و اجرای درست برنامه ها، آشنا شده. و هر شخص با توجه به علم و توان و تحمل خود. در جهت پیشبرد سهم خود. در جامعه کوشش کند.نشان دادن نشانه های فرهنگ کشاورزی و راه عبور از آن ها و ترسیم یک برنامه فراگیر برای آموزش فرهنگ مدرن، البته با حفظ سلامت و هنجار اجتماعی باید، از محیط های آموزشی شروع شده .و تبلیغ گردد.مسئولین حکومتی باید. برای فرد فرد برنامه ریزی کرده. و افراد مورد نیاز یک جامعه جوان. و نو را آموزش داده و پرورش دهند.باور به نتیجه گیری سریع را باید از جامعه دور کرد. و منحصرا اجرای برنامه های از پیش تعیین شده. که منافع میان مدت و دراز مدت ملت را تامین کند. باید مد نظر قرار گیرد.بسیاری از داشته ها و باور های جامعه، زیادی بوده. و باید حذف شوند .گاهی داشتن بعضی از نعمات و ثروت ها و دارایی ها، مانع اجرای برنامه ها هستند. که باید توسط متفکرین شناسائی . و به تدریج از بدنه جامعه، حذف گردند .برای مثال در موقعیت فعلی جامعه ما ،داشتن ماشین های فوق گران. و منازل چندین میلیاردی، باید ضد ارزش تلقی شده. و سرمایه گذاری جهت ترویج تولید و تشویق مردم به مشارکت در سرمایه گذاری های ملی، با هر توان مالی، جایگزین شود.سرمایه گذاری برای خریدن منزل مسکونی و یا اتومبیل گران قیمت، بن بست سرمایه گذاری هست. در حالی که شرکت ها و تولیدی های زیادی، به مبالغی بسیار کمتر از پول یک اتومبیل لوکس، نیازمند هستند.حالا صرف نظر از جنایتی که در بورس ایران بوجود آمد....
ادامه دارد
ادامه مطلب
هر مرتبه هم شاگرد را به نتیجه توجه می دهد.این تنها راه انتقال دانش است که از راه های اموزش انسان به انسان -خواندن—تماشا کردن—ازمودن-تجربه درست حاصل می شود واما در مورد غیر علم-تا کنون روشی بوجود نیامده که یاد بدهد که به چه میزانی درد بکشیم و با چه کیفیتی درد را اندازه بگیریم ویا نوع درد را تشخیص بدهیم.فقط یک دردمند می تواند بگوید مثلا دلم درد می کند .یا دلم خیلی درد می کند و یا بگوید از درد دل در شرف مردن هستم فقط غیر علم را می شود تعریف کرد ولی ازمایش و سنجش ان غیر ممکن است در مورد هوش هم همین طوره.می گویند طرف کم هوش است.اما نمی توانند بگویند مثلا طرف این طور کم هوش است.البته می شود گفت طرف در مورد ریاضیات کم هوش است ولی نمی توان این کم هوشی را سنجید و به نتایج یگانه رسید.و یا با هوش بودن را نمی توان به کسی آموزش داد.شاید بشود هوش موجود را با تمریناتی تقویت کرد اما نمی توان با هوشی را با اموزش بوجود اورد پس موارد غیر علم --آموزشی وقابل انتقال و سنجش نیستند.یعنی امکان ندارد کسی حتی پیامبر موازین آموزشی در مورد انتقال دانستن موردی از غیب را به کس دیگری آموزش دهد.طبق ایات قران این لطفی است که منحصرا خداوند در اختیار پیامبرش قرار داده و طبق ایه به او اجازه انتقال و یا توصیه انتقال هم نداده و حتی چیزی در مورد لزوم انتقال وجود نداردپس کلا انتقال دانستن از غیب به شخص ثالث منتفی است و پیامبران شخصا و بطور محدود طبق عنایت خداوند توانستند مواردی از غیب را عین کنند .ولی راه و روش علمی و حتی غیر علمی برای انتقال این دانسته ها در هیچ موردی وجود ندارد.
پایان