قدرت سکوت-The power of silence

A ground for the reflection of new ideas

قدرت سکوت-The power of silence

A ground for the reflection of new ideas

رهیافت 62

ادامه مطلب

 

اگر توانستیم از فرهنگ کشاورزی عبور کنیم .به سرزمین

برنامه و طرح و تفکر و عمل و نظارت و مسئولیت

می رسیم و دیگر، ظالمان قدرت سروری بر ما را، نخواهند

داشت . در فرهنگ کشاورزی مردم عادت دارند با وارد

کردن پارامترِ خدا در محاسبات از بررسی قسمت های

مشکل و نیازمند به تفکر و اندیشه، شانه خالی کنند و سخت ترین

مسائل و حیاتی ترین آن را، بعهده خدا و مشیت او واگذار کنند

البته اگر نظام صلاح بداند. تقصیر تمام نارسائی ها را، بگردن

خدا می اندازد. و یک بهانه زمینی هم، برای او جور می کند

و از طرف او می گوید مثلا بخاطر شل بودن حجاب خانم ها

باران نمی اید و یا بر عکس باران می بارد و سیل همه

جا را می برد . واقعا در شدت استفادهِ نظام از خدا، هیچ

چیز نمی توان ،گفت جز این که ما محکومین و ذلیل شدگان

فرهنگ کشاورزی، هستیم. و تقریبا نظام را هم مجبور کرده ایم

و هم کمک می کنیم، که این طور با یاری و نام خداوند تا

حد مرگ، از ما سواری بگیرد. برای رسیدن به تمدن و

احساس مسئولیت وپاسخ گوئی تمام مسئولین به مسئولیت

خودشان، ما باید قبل از فکر کردن به سرنگونی نظام

بفکر عبور از فرهنگ کشاورزی، باشیم. چون در این صورت

فضای تنفس هر بیدادگری و دیکتاتوری و حماقتی، کشته

شده و دیگر ظالمان، توان تنفس در این فضا را نخواهند

داشت. بیش از دویست سال است که دنیا از فرهنگ

کشاورزی، عبور کرده و ما بیش از دوبرابر این سال ها

از فرهنگِ متمدن عقبیم. و این دردناک، است و درست

بدلیل باورهای موجود در فرهنگ کشاورزی، قادر نیستیم

موضوع را دقیقا بررسی کرده و به عقب ماندگی خودمان

پی ببریم . باید قبول کنیم که مردم زنده در فرهنگ کشاورزی

مصرف کنندگانِ بدون اثر وحتی مضرِ، مواد غذائی هستند و

چون دارای اندیشه سازنده و متناسب با فرهنگ جهانی

نیستند. همچنان به زندگی انگل وار خود، ادامه داده و

آن چنان محیط و فضای جامعه را بگند کشیده اند که در حقیقت

شکل گیری یک تفکر سازنده و سالم تقریبا غیر ممکن شده

است

در این مقاله و مقالات گذشته سعی کردم تا پیشنهاداتی در

موردِ رها کردن فرهنگ کشاورزی و دستیابی به تمدن

متناسب با جامعه آینده ایران، ارائه دهم .روشن است

که مطالب من نمی توانند، بی عیب و نقص باشند.لطفا

اگر در کلیه مقالات من حتی یک کلمه در ست و بجا

مطرح شده شما آنرا به لطف خود قبول فرموده و شما

هم پیشنهادی در رابطه با عبور از فرهنگ پوسیده کشاورزی

ارائه نمائید .بهترین پاداشی که من انتظار آن را از طرف شما

دوست عزیز دارم. تفکر در باره موضوعات مطروحه

و ادامه دادن به موضوع با نوشتن با سلیقه خودتان است

بهتر است بجای انعکاس نارسائی های موجود در فرهنگ

کشاورزی و توقع فهم دردناک از بقیه به راه حل ها و پیشنهادات

سازننده بیندیشیم

اتمام مقالات رهیافت 98/10/1

رهیافت 49

رهیافت 49

ادامه مطلب

در اجتماع به مرکزیتِ شخص دیکتاتور باور دارند  وتسلیم هستندمجموعاً یک ساختارِ عقب افتاده در فرهنگ کشاورزی را بوجود، می اورند. این شکل از جامعه بسرعت و بشدت در حال فرسوده شدن و از بین رفتنِ مرکزیت، بطوردائم است . باورِ وجود مرکز و بخصوص این که یک فرد در مرکز قرار دارد عوارض  و عواقب سختی هم برای شخصِ مرکزی، دارد و هم جامعه را در زحمت دائم ،نگه می دارد.بسیاری از اقدامات حکومت هایِ مرکز باور،و طبعا دیکتاتور، در جهت حفاظت  از ساختار، قدرت است. این اقدامات، هم در مورد آماده نگه داشتنِ شخص مرکزی و هم در موردِ تمکینِ جامعه، به اعمال آن شخص مرکزی،صورت می گیرد. هر نسیمی اگر موافق طبع و یا مصلحت مرکزنباشد با طوفانی از عکس العمل نگهبانان قدرت مرکزی مواجه می شود. که حتما هزینه هایی هم از نظر مادی ومعنوی دارد. در جامعه گرفتارِ باورِ مرکزیت ،هیچ تفکری متبلور نمی شود. چون پتانسیل و نیروی بالقوه مردم بمصرف دشنام دادن و نفرین کردن رسیده، که در این صورت کام جامعه همیشه تلخ و مردم ناراضی هستند ولی چون این گونه جوامع که مرکزیت را قبول دارند در تفکری متبلور نمی شوند و در یک سمت معین حرکت نمی کنند. اینست که راه بجائی نخواهند برد .دوست دارم ملموس تر بگویم .ما تا تفکر مرکزگرا داریم، فرقی نمی کند که تحت چه حکومتی، قرار داریم تفکر مرکز باورِ ما، از هر حکومتی یک نیروی دیکتاتوربوجود می اورد. لذا جهت عبور از فرهنگ کشاورزی، نیازاست که ما  همگی و یا تک تک از باورِمرکزیت و قبولِ وجود مرکز، و تسلیم به قدرت مرکزی در قلب و روح و ظاهر و باطن خود، فاصله بگیریم. و قویا بدنبال خط مشی رفتاری، باشیم .رفتاری مبتنی بر روشی قانونمند ومطالعه شده . مطمئن باشید، حتی اگر در قانون هم، مرکزیت...

ادامه دارد