قدرت سکوت-The power of silence

A ground for the reflection of new ideas

قدرت سکوت-The power of silence

A ground for the reflection of new ideas

رهیافت9

رهیافت 9

ادامه مطلب

. ولی باز موضوع در این مرحله به

پایان نمی رسد.کشاورز نسبت به آن چه که در اطراف

خود می بیند. و در حیطه قدرت اوست. حس مالکیت

دارد. از جمله موجوداتی که در حیطه قدرت او قرار

دارند .انواع حیوانات و خانواده اوست.(ببخشید من از دید

یک کشاورز به موضوع نگاه کردم. وگرنه شان انسان

والاست) در فرهنگ کشاورزی، اتفاقا با تائیدِ دین، زن

مزرعه مرد است. و مرد هم، بهمان اندازه. که در مورد

مِلکش احساس مالکیت دارد. در مورد زنش هم (بدون

در نظر گرفتن سایر جنبه ها ) همان احساس بلکه

شدیدترش را دارد. و فرزندان ذکور خود را، قیمتی تر

از دختران می داند.طی هزاران سال، کشاورزان بر

اثر تجربه آموخته اند. که باید مواظب تمام مایملک

خود باشند. وگرنه چه بسا، دزدان شبانه و مخصوصا

ده بالادست. از ایشان دزدی خواهند کرد. و این احساس

افراطی مالکیت را، در مورد زن ودختر خود. با تعصب

بیشتری، اعمال می کنند .همان طوری که ،این کشاورز بنده

خدا، در مورد آبش دزد زده، شد. ممکن است. کشاورز

پائین دست هم، بدست همین کشاورز. مورد دزدی قرار

گیرد.این دقیقا همان فکری است. که در فرهنگ کشاورزی

در مورد زن وفرزندهم،  صدق می کند .او بهمان میزان که

مواظب چشمان هیز همسایه است. حتی با اشتیاق و ولع

بیشتری، زیر چشمی. قد وبالای زن وفرزند همسایه را

دید می زند.همان طوری که بر اثر تاریکی، یا غفلت از سهم

آب هم دیگر می دزدند. از حیثیت و شرف همسایه و

دوست و فامیل هم می دزدند.( عذر می خواهم منظور من

یک موجود زنده در فرهنگ کشاورزی است. و بفرد

و یا عملکرد یک شغل، کاری ندارم) حالا مجسم کنید.

شهر نشینانی که ،در فرهنگ کشاورزی رشد کرده. و تربیت

شده اند. و حالا در شهر و در یک آپارتمان، زندگی می کنند.

ادامه دارد

رهیافت2

رهیافت2

اداکه مطلب

 

لازم به توضیح است منظور من داشتن آمار در باره موارد فوق نیست. بلکه این موضوعاتی است که می تواند مواد اولیه تفکر باشد. و بجای این که الکی به بزرگ ترین خیابان ببالیم. به سایر موارد مربوطه، فقط بیندیشیم. در فرهنگ کشاورزی سرزمین ما، دیگر به ((بزرگ)) و((تر))

و(( ترین)) کشور و قاره و شهر و دیار و حتی کره زمین، بسنده نکرده اند. و بدنبال انتخاب بزرگ ترین ها در آسمانها و بطور کلی جهان هستند.

.در این فرهنگ یک حضرت وجود دارد. که بزرگ ترین –  بزرگ ترین هاست---مورد  مشورت خدا قرار می گیرد. و  ده ها اعمال محیر العقول  انجام می دهد. فرهنگ کشاورزی تنها فرهنگی است.   که می تواند چنین اعتقاداتی  را تحمل کرده و حتی رشد  بدهد. من در این جا به

 اندازه های آن حضرت کاری   ندارم..روی سخن من  با پرستندگان ایشان است. که  گاهی مراتبی در رابطه با ایشان انجام می شود. که نه   در مورد رسول خدا انجام شد.  و نه حتی در مورد خداوند  عالم انجام می گیرد...در  فرهنگ کشاورزی اصولا   تفکر انتقادی و سئوال وجود

 ندارد. اگر کسی از سردمداران  فرهنگ کشاورزی،  سئوالی خارج از قواره فهم و درک  آن بزرگ بپرسد.  بلادرنگ به کفر و زندقه و ارتداد  متهم شده .و در پاره ائی از موارد سئوال کننده صرفا  بخاطر یک  سئوال، جان خود را از دست داده است.داشتن اعتقاد به باورهای جمعی اجباری بوده. و این طور بنظر بزرگان این فرهنگ می رسد. که این باورها و اعتقادات، دیکته اصل خود خدای عالم است. و رد خور ندارد.در فرهنگ کشاورزی ساز و کاری، برای نظارت به عملکرد ها وجود ندارد. و صرفا مشهور بودن به داشتن اعتقادات جمعی، کفایت می کند.هیچ معیار تعریف شده و......بررسی شده و دارای مجوز از طرف اندیشمندان جهان، در فرهنگ کشاورزی مشاهده نمی شود. بزرگان و سردمداران وحاکمان این فرهنگ، به شدت در برابر انتقادات عکس العمل نشان داده و هنوز هم ما شاهد این گونه عکس العملها، هستیم.در فرهنگ کشاورزی خدا از بالا به پائین خدائی می کند.خدائی ی  از بالا به پائین به این صورت است که فرضا، خدای آقای وزیر خیلی، خدا تر، از خدای آقای معاون ایشان است. و همین طور می توانید خدای بالاتر از خدایِ وزیر و یا پائین تر از خدای وزیر....

ادامه دارد