قدرت سکوت-The power of silence

A ground for the reflection of new ideas

قدرت سکوت-The power of silence

A ground for the reflection of new ideas

رهیافت 38

رهیافت38

ادامه مطلب

 واز این که چنین احساسی داریم به خود ببالیم و منت کسانی را که دوست داریم بر سر خود بپذیریم .دایره دوست داشتن به این جا ختم، نمی شود ما می توانیم و باید تمام موجودات جهان را دوست بداریم بدون این که چشم داشت منفعتی از طرف ایشان داشته باشیم .و بیشتر، جهان هستی را دوست داشته باشیم زیرا به ما فرصت زنده بودن عطا کرده و تمام نعمت هایش را در اختیار ما گذاشته{توضیح ما: چند خط بالاتر متذکر شدم که باید دیگران را دوست داشته باشیم پس مهم نیست که فرد شخصا از بعضی مواهب طبیعت محروم است.مهم اینست که بشریت بطور عام از نعمت بهره ور است} به خورشید و ستارگان مهر بورزیم که این چنین نور و مهتاب زیبا و نعمت های آشکار و پنهان را در اختیار ما قرار داده است .قوانین هستی را پاس بداریم و دوست دارانه به آن ها بیندیشیم و همیشه نسبت به بهره های این قوانین با احساسات مثبت و خوب و درک شده بر خورد کنیم و در نهایت بدانیم و بفهمیم و عشق بورزیم و مدیون باشیم و سپاسگزار از خالق بزرگی که این همه را آفریده و سخاوتمندانه در اختیار{ما} قرار داده است  بچه هارا دوست داشته باشیم نه بخاطر این که فرزند ما و یا وابسته بما می باشند. بچه هارا دوست داشته باشیم چون ایشان ادامه زنده بودن ماهستند و آن ها توانسته اند تا مدت ها ما را دوست داشته باشند  بدون این که دنبال علت این دوست داشتن باشند.آن ها انسان های فردائی هستند که ممکن است در آن فردا ایشان کاری کنند که تا جهان باقیست بشریت به آن کار افتخار کند و حضور ما در آن سده با یاد ایشان جاودانه گردد. مواظب باشیم تا نزد کودکان از حسد و بخل و کینه و تجاوز و خرافات و دروغ و....خود پرده برنداریم.... 

ادامه دارد

رهیافت 37

رهیافت 37

ادامه مطلب

. فقط شما یک عابر هستید پس از کوچه نا هموار احساسات خود هر چه که هست عبور کنید.همچنین عبور  از کوچه احساسات به معنای رسیدن به خیابان تفکر نیست.ما اگر مشتاق و نیازمند رسیدن به تمدن هستیم باید از کل احساسات فعلی خود عبور کنیم. بدون تاسف و بدون قضاوت و بخصوص بدون دلسوزی بحال خودمان .برای رسیدن به هدف، عبور از موانع یک امر طبیعی است.و احساسات موجود ما یک مانع کاملا جدی است ما با تصمیم واراده سالم از این احساسات بدرد نخور عبور می کنیم و شروع می کنیم به ورود به احساسات سالم ومورد نیاز که می توانیم بعنوان هدفِ سلوک خود، بر گزینیم . ما مجددا می آموزیم که چگونه خود را دوست داشته باشیم و حد این دوست داشتن کجاست و چرا نباید دوست داشتن ما، موجب لطمه و آزار دیگران باشد بعد یاد می گیریم که چگونه دیگران را دوست داشته باشیم بدون این که نا گزیر شویم خود را در این راه قربانی کنیم و یا قربانی فرض کنیم .مقصد عبور ما، جائیست که در آن جا نهایت احساس برای دوست داشتن و عشق ورزیدن را می توان بدست آوردهمچنین می توان به رابطه ایی که مارا آزار می دهد و احتمالا شخصیت مارا خدشه دار خواهد کرد پایان دهیم ما در سلوک خود می آموزیم که چطور می توان مورد دوست داشته شدن قرار بگیریم . در مورد بدست آوردن احساسات سالم ما بجائی خواهیم رسید که قادر خواهیم شد تا تمام انسان ها را لایق دوست داشتن خود بدانیم و متقابلا سعی کنیم لیاقت دوست داشته شدن توسط دیگران را هم داشته باشیم.

ادامه دارد


رهیافت 36

رهیافت36

ادامه مطلب

. آن چه را ما عقلانی می دانیم در بسیاری از موارداحساسی است و گاهی هم بلعکس آن چه را احساسی می دانید یک عمل عقلانی است. دوست داشتن گل سرخ و لذت بردن از بهار ودوست داشتن همسر و فرزند تماما یک کار عقلائی است .اما اگر ما این موارد را، بکار بگیریم، احساسات ما تحریک می شود و ما از این اعمال خود، احساس رضایت و شادمانی می کنیم ولی یادمان می رود که نتیجه یک عمل عقلائی ما،عامل این احساس رضایت شده . ویا گاهی در مورد دفاع از حقوق خود اعمالی انجام می دهیم و تصور می کنیم که یک کار عقلائی را انجام داده ایم در حالی که رهبری این گونه اقدامات بوسیله احساسات انجام شده و حس مال دوستی و حس مالکیت ما بوده که انگیزه اعمالی را در ما بوجود آورده .البته خط کشی خیلی دقیق بین احساسات و عقلانیت بسیارمشکل و گاهی غیر ممکن است. نظر من اینست که ما سعی کنیم برای رهائی از فرهنگ کشاورزی و ورود بدنیای تمدن از احساسات خام و گاه اشتباه خود عبور کنیم.احساسات ما در حال حاضر سخت آغشته به پالودگی هایی از قبیل ناسیونالیسم کشاورزی و خرافات و دروغ های مذهبی و دروغ های خانوادگی و ده ها نوع دروغ دیگرو عادات است. پس لازم است با شناخت لازم از احساسات خود از آن عبور کنیم عبور کردن به معنای نادیده گرفتن و یا رفع عیب نیست تصور کنید شما رهگذر یک کوچه در یک روستای کوهستانی نا هموار هستید.معلوم است که نمی توانید با حواس پرتی وسر بهوا از آن کوچه عبور کنید.همچنین درست کردن و رفع عیب یک کوچه روستائی در مسئولیت شما نیست و شما فقط گذارتان جهت عبور به آن کوچه افتاده و شاید تا آخر عمر هرگز مجددا  به آن کوچه باز نگردید . فقط شما یک عابر هستید پس از کوچه...

ادامه دارد

رهیافت 35

رهیافت 35

ادامه مطلب

مطالبی که در پیش می اید اتفاقا زیاد مورد ادعای ایرانیان است.

و طبق معمول در این مورد خودرا سرآمد جهان می پندارند

شاید در کمتر جائی با رسیدگی دقیق و عمیق مواجه شده ایم

که آیا ما واقعا معنی ادعای خود را می فهمیم و یا از روی

عادت و تقلید گمان برده ایم که در این مورد خیلی بلد هستیم

در سال های اخیر هم تبلیغات در مورد ضد این موضوع زیاد

شده و هم همه مردم هم دیگر را به عقلانیت و تفکر دعوت می کنند

(البته منهم خواستار تفکر هستم) اما این مورد در کنار تفکر که

از ملزومات زندگی یک انسان است. آری من احساسات را

مد نظر دارم . لطفا خود را احساساتی فرض نکنید . کمی به

خودمان و ورفتارمان دقیقا نظری بیندازیم واقعا معنی احساس

را درست درک کرده ایم؟ که اکنون خود را احساساتی بنامیم

بنظر می رسد در هر جائی که ما ضد عقلانیت خود و جامعه

عمل کنیم عادتا می گوئیم بر اثر احساسات عمل کرده ایم در

صورتی که الزاما کارهای خلاف عقل را نمی توان کار احساسی

نام گذاشت .برای این که از اطاله موضوع پرهیز کنم در این

مورد مختصر می گویم کارهائی که خلاف عقل انجام می شود

نوعی بی عقلی و در موارد حاد، دیوانگی است. که دیوانگی

خودش مراتبی از عقلانیت است و ارتباطی به احساسات ندارد

ما می توانیم از احساسات نادانسته خود، که به اشتباه آنرا پذیرفته ایم

و یا حتی نمی دانیم که احساسات، چیست و به داشتن آن تظاهر می کنیم

باید عبور کنیم . آن چه را ما عقلانی می دانیم در بسیاری از موارد

احساسی است و گاهی هم بلعکس آن چه را احساسی می دانید یک...

ادامه دارد

رهیافت 34

رهیافت 34

ادامه مطلب

. مظاهر پیروزی مردم طی سالیان گذشته بر این 

غول وحشتناک هرروز بیشتر نمایان می شودو 

موضوع بجائی خواهدرسید که ایشان برای عزلت

 گزینی در حجره های قدیمی خود مجبور به خواهش

 از مردم شوندولی دیگر پایان آن دوران اقتدار و

 ارائه خدمات شایسته و زهد ورع ایشان گذشته و اگر

 همین امروز اسلحه خودرا زمین بگذارند طلوع فردا

را نخواهند دید و این فاجعه است برای ایشان

و مردمی که ایشان را دوست داشتند ولی مردم

قدر شناس ایران هرگز خدمات صادقانه آن

روحانیت بی ادعا را فراموش نخواهند کرد و 

چهره های تابان و درخشان خدمتگزاران از این قشر، 

هم چنان می درخشدبا توجه به موارد بالا و نیاز زمانه

 لازم است که ملت ایران از این وضعیت و از این

 روحانیت عبور کند که خوشبختانه خود روحانیت در

 موضوع عبور خودشان پیشرو بوده و بیشترین دلائل 

و بهانه ها را برای این عبور فراهم آورده است.تا از

 روحانیت و این وضعیت عبور نکنیم محال است

به تمدن وارد شویم. ولی این مطلب به معنای این نیست

که روحانیت الزاما مخالف مدنیت هستند .بلکه نظر

 اینست که رفتار و منش روحانیت در چهل سال و اندی 

 گذشته به شکلی بوده که امکان جمع آمدن تمدن و منش

 روحانیت دیگرغیر ممکن شده است. شاید اگر ما وارد

 تمدن شدیم وروحانیت آینده با درک صحیح از موقعیت

 تفکر و عمل کرد اتفاقا نیاز آن جامعه به متخصصین دینی

 و روحانیت آن هم بنحوه صحیح بیشتر از امروز خواهد بود.

امروزی که مردم علیرغم نیاز به متخصصین مذهبی عامداً از

ایشان فاصله می گیرند و ناگزیر بسیاری از امکاناتی

که می توانستیم از راه روحانیت درست کار بدست بیاوریم

را از دست می دهیم .ما هم چنان قلباً و روحاً نیازمند

به تعالیم صحیح دینی هستیم واز خدمتگزاران واقعی

در این راه کما فی السابق سپاسگزاریم....

ادامه دارد