قدرت سکوت-The power of silence

A ground for the reflection of new ideas

قدرت سکوت-The power of silence

A ground for the reflection of new ideas

رهیافت 13

رهیافت13

ادامه مطلب

. بیائید از وفاداری و تعهد و هشیاری و دوست داشتن و

 تشخیص خطروبدست آوردن توانائی دفاع از خود و

 همراز مادر بودن و احترام به حقوق دیگران رابه ایشان

 بیاموزیم . خوبست که گاهی پدران با دختران کوچک خود

 به تنهائی بیرون بروند . با اودر خریدها، مشورت کنند. و 

خلاصه کاری کنند. که خاطرات دختر بچه ها با برادرانشان

 قابل مقایسه بشود. شناو تیراندازی و دوچرخه سواری و برای 

بزرگترها، رانندگی خیلی مهم است.در این موارد، فرقی بین

 فرزندان دختر و پسر خود، قائل نشوید.در خانه از تعرضات 

برادر ها به  خواهرانشان جلوگیری کنید.و پسران خودرا عادت 

ندهید. که از خواهرشان حمایت کنند.و یا نسبت به ایشان احساس

 مالکیت  پیدا کنند .فرزندان پسرخودرا طوری تربیت کنید. که

 نسبت به  کل خانواده احساس تعهد نمایند. نه احسا س برتری و

 خاص  بودن.گاهی از فرزندان خود بخواهید. که سفره را جمع

 کنند.و کارهای متعددی در خانه را، همراه یکدیگر انجام دهند.

 هیچ گاه به وجوه تمایز فرزندان خوددر مقابلشان اشاره نکنید.

گاهی تقسیم غذا را بعهده ایشان بگذارید.و سعی کنید. هردو و

یا هر چند فرزند که دارید. را مثل هم دوست داشته باشید. اگر

 فرصتی به هریک می دهید. که خودش رانشان بدهد. این

 فرصت را  در اختیار دیگری هم قرار دهید.با توجه به

وضعیت اقتصادی این روزها سعی کنید .آرامش خانواده،

 بخصوص در حضور فرزندان، بهم نخورد. و احساس

امنیت زن وفرزندان و اهالی خانه را با تعریف و شکایت

از وضع موجود، بهم نریزید.پیشنهاد می کنم.

ادامه دارد

رهیافت 12

رهیافت 12

ادامه مطلب

.در حالی که مجبورند.با بسیاری از مظاهر تمدن .که نصفه 

ونیمه در ایران مشاهده می شود. دست و پنجه نرم کنند .آیا تا

 کنون شاهدعبور بعضی از رانندگان از چراغ قرمز شده اید؟

آیا در جاده ها به ماکت ماشین های پلیس توجه کرده اید؟

این ماکت را گذاشته اند. تا خلاف کارها بترسند.

این هاخلاف کاران.  فرزندان همان دزدهای شبانه آب، هستند.

وواضح است. که یک دزد ،از ماکت (مترسک) وجریمه

 بترسد. تا زمانی  که رفتارپدر و مادر با فرزندان پسر و

 دختر خود. با دیدگاه فرهنگ کشاورزی ادامه داشته باشد.

 خطرات و مشکلات ناشی از تجاوزبه حریم ها هم ،وجود

 دارد. بیائید اول نگران تربیت فرزندان ذکور خود باشیم.

 وبه ان ها این حس را تلقین، نکنیم. که چون پسرهستی در

 امنیتی، و در خانه وجامعه دارای جایگاه هستی.

باید بفهمند وبدانند ،که مسئول رفتار خود هستند. واجازه

 ندارند.هرکاری که دوست داشتند. انجام بدهند.  تا در

آینده هرگز،تجاوز به حریم دیگران  را عادی نشمارند .

در خانه به دختران محبت زیاد و احترام شایسته انجام

دهیم. و هرگز با دید مالکیت ونقطه ضعفِ خانواده.  و

 دارائی قابل سرقت و ...به آن ها نگاه نکنیم . بجای

 تعصب و غیرت و....که صددر صد متعلق به فرهنگ

 کشاورزی است. بیائید از وفاداری و تعهد و هشیاری

 و دوست داشتن و تشخیص خطر...

ادامه دارد



رهیافت 11

رهیافت11

ادامه مطلب

این ها دیگر به زمین وزمان بدبین می شوند . به تمام 

مظاهر تمدن و شهرنشینی وفرهنگ و باورهای شهری و 

تمدن حمله می کنند. و ازدرد،گفتن و از درد، شنیدن را ،

علاوه بر شفا بخشی، نشانه ای از درک وفهم بحساب 

می اورند .تا بدین وسیله، نادانی و ساده لوحی و عقب ماندگی

 خودرا بپوشانند.  واگر شنوندگان.  بهر دلیل.دچار فهمِ 

دردناکِ مورد انتظارِ ایشان نشوند. او را نادان وبی تجربه

 و ساده، قلمداد می کنند. در فرهنگ کشاورزی،همیشه باید 

مواظب بود. که دیگران از تو. دزدی نکنند.و در عین حال،

 اگر دیگران غفلت کردند. می توان از آنها دزدید. از این جهت،

 فرزندان یک فرد با فرهنگ کشاورزی،اگر پسر باشند.

در جامعه رها می شوند. تااز غفلت دیگران استفاده کرده.

 و هرکاردلشان می خواهد، بکنند. و در اغلب

موارد، پدرها به تعداد دوستان دخترِ فرزندشان مباهات

می کنند .اما در همان حال، با تمام وجود. مواظب

دخترشان که به اصطلاح، ناموسشان است هستند. غافل

 از این که پسرهای دِه بالا. مثل پسرهای خودش، در

کمین یک غفلت هستند. نسل های دوم وسوم انسان ها،

که فرهنگِ ناب کشاورزی داشتند ،هنوز نمی دانند و یا

نمی توانند بفهمند.که عیب اصلی، در آموزه ها و باورها

 و عقاید ایشان است. ایشان هرگز به تفاوت فاحشِ

 فرهنگ کشاورزی با نوع زندگی خود، توجه نمی کنند

 .در حالی که مجبورند. با بسیاری از مظاهر تمدن .

که نصفه ونیمه در ایران......

ادامه دارد

رهیافت10

رهیافت 10

ادامه مطلب

و حالا در شهر و در یک آپارتمان، زندگی می کنند.بهر صورت، پاره ائی از مظاهر تمدن به اجبار در شهرهاوجود دارد .حالا دیگر، دعوا بر سر دزدی شبانه آب نیست. ولی با کنتور آب و گاز مشترک چه برخوردی خواهدشد . طرز رفتار با همسایگانی که دختر و پسر نوجوان دارند. چگونه است.چه دعواهای به اصطلاح ناموسی راشاهد هستیم . فرزندان ما ،بسیاری از باورهای ما را قبول ندارند .این بخاطر جوانی و کله شقی آن ها نیست. دلیل این رفتار، اینست .که ما فرزندان خود را با فرهنگ کشاورزی تربیت می کنیم. و بعد که آن ها به جامعه وارد  می شوند متوجه می گردند که، هر آن چه را که از خانه یا د گرفته اند. بدرد نخورو گاهی هم ،موجب استهزا آن هاست. بهمین دلیل. در مدت کوتاهی آن چه را که از خانه اندوخته اند.(درست ونادرست)همه را یکسره دور می ریزند.                                                                           ولی خطرناک اینست که جامعه هم چیز دندان گیری ندارد. که به آن ها بیاموزد.جامعه می تواند، پس مانده فرهنگِ پس زده شده. و گندیده کشاورزیِ شهری را، به  جوانان ما یاد بدهد.اگر در شبی و نیمه شبی، دزدی که یا فامیل بود. و یا دوستویا همسایه، سهمیه آب کشاورز را می دزدید. فردا و یا بعدش فرصت بود. تا به روی دزد بیاورند. و او هم با یک عذر خواهیو یا یک بهانه، سر و ته قضیه را هم بیاورد. ولی کشاورز شهری که حالا خودش هم، کمی از فرهنگ کشاورزی فاصله گرفته نمی تواند. دزد ناموس و فاسق پسرش را پیدا کند. و بال بال می زند و نمی داند. چکار کند. حالا یا خودش. و یا فرزندش به سنگ می خورند. نتیجه چه می شود؟ این ها دیگر به زمین وزمان بدبین می شوند . به تمام مظاهر تمدن و شهرنشینی و...

ادامه دارد

رهیافت9

رهیافت 9

ادامه مطلب

. ولی باز موضوع در این مرحله به

پایان نمی رسد.کشاورز نسبت به آن چه که در اطراف

خود می بیند. و در حیطه قدرت اوست. حس مالکیت

دارد. از جمله موجوداتی که در حیطه قدرت او قرار

دارند .انواع حیوانات و خانواده اوست.(ببخشید من از دید

یک کشاورز به موضوع نگاه کردم. وگرنه شان انسان

والاست) در فرهنگ کشاورزی، اتفاقا با تائیدِ دین، زن

مزرعه مرد است. و مرد هم، بهمان اندازه. که در مورد

مِلکش احساس مالکیت دارد. در مورد زنش هم (بدون

در نظر گرفتن سایر جنبه ها ) همان احساس بلکه

شدیدترش را دارد. و فرزندان ذکور خود را، قیمتی تر

از دختران می داند.طی هزاران سال، کشاورزان بر

اثر تجربه آموخته اند. که باید مواظب تمام مایملک

خود باشند. وگرنه چه بسا، دزدان شبانه و مخصوصا

ده بالادست. از ایشان دزدی خواهند کرد. و این احساس

افراطی مالکیت را، در مورد زن ودختر خود. با تعصب

بیشتری، اعمال می کنند .همان طوری که ،این کشاورز بنده

خدا، در مورد آبش دزد زده، شد. ممکن است. کشاورز

پائین دست هم، بدست همین کشاورز. مورد دزدی قرار

گیرد.این دقیقا همان فکری است. که در فرهنگ کشاورزی

در مورد زن وفرزندهم،  صدق می کند .او بهمان میزان که

مواظب چشمان هیز همسایه است. حتی با اشتیاق و ولع

بیشتری، زیر چشمی. قد وبالای زن وفرزند همسایه را

دید می زند.همان طوری که بر اثر تاریکی، یا غفلت از سهم

آب هم دیگر می دزدند. از حیثیت و شرف همسایه و

دوست و فامیل هم می دزدند.( عذر می خواهم منظور من

یک موجود زنده در فرهنگ کشاورزی است. و بفرد

و یا عملکرد یک شغل، کاری ندارم) حالا مجسم کنید.

شهر نشینانی که ،در فرهنگ کشاورزی رشد کرده. و تربیت

شده اند. و حالا در شهر و در یک آپارتمان، زندگی می کنند.

ادامه دارد